پزشک یا بازاریاب؟ نسخه هایی برای جیب شرکت های واردکننده
پزشک یا بازاریاب؟ در ذهن مردم پزشک همیشه نماد دانش، اعتماد و اخلاق است؛ و همچنین داروخانه ها بازی سبد فروشی خود را هم دارند کسی که رسالتش درمان و یاری انسانهاست، نه فروش محصول. اما واقعیتی تلخ در حال شکلگیری است: در سالهای اخیر، مرز میان پزشکی و بازاریابی در حال کمرنگ شدن است.
امروز در بسیاری از نسخهها، داروها و مکملهایی دیده میشود که بیش از آنکه بر اساس نیاز بیمار تجویز شده باشند، بر پایه منافع اقتصادی، تبلیغات شرکتها یا همکاریهای پنهان با واردکنندگان دارویی نوشته میشوند. همین جاست که باید پرسید: آیا پزشک هنوز درمانگر است یا به بازاریاب دارو تبدیل شده است؟
تجویز تبلیغاتی ویتامینها؛ علم یا تبلیغ؟
کافی است به نسخههای این روزها نگاهی بیندازیم تا ببینیم تقریباً در هر نسخهای، چند قلم ویتامین یا مکمل تجویز میشود — حتی برای بیمارانی که هیچ کمبودی ندارند.
این پدیده تصادفی نیست. شرکتهای دارویی و واردکنندههای مکملها با استفاده از شبکه تبلیغاتی و هدیههای تشویقی، پزشکان را ترغیب میکنند تا برند خاصی از ویتامین یا دارو را تجویز کنند. در ظاهر، تجویز علمی است، اما در واقع نوعی بازاریابی هدفمند در پوشش نسخهنویسی است.
به این ترتیب، تجویز تبلیغاتی ویتامینها یکی از مصادیق آشکار تجاری شدن پزشکی شده است. پزشک، به جای تکیه بر دانش و تشخیص، گاه تحت تأثیر منافع مالی یا فشار شرکتها قرار میگیرد.
سود پزشکان از فروش دارو؛ معاملهای پنهان با سلامت مردم
در برخی موارد، پزشکان با داروخانهها یا نمایندگان شرکتهای دارویی همکاری مستقیم دارند. برای هر نسخه یا داروی خاصی که تجویز میشود، پاداش نقدی یا درصد فروش دریافت میکنند. این سیستم پاداش، انگیزهای ایجاد میکند تا پزشک به جای انتخاب بهترین دارو، پرفروشترین یا سودآورترین دارو را تجویز کند.
در نتیجه، بیمار هزینههای گزاف میپردازد، اما نتیجه درمانی چشمگیری نمیبیند. این وضعیت، نه تنها اخلاق پزشکی را زیر سؤال میبرد، بلکه اعتماد جامعه به جامعه پزشکی را نیز تضعیف میکند.
تجاری شدن پزشکی؛ از رسالت درمان تا صنعت فروش
پزشکی در ذات خود یک رسالت انسانی است، اما در سالهای اخیر، تحت فشار ساختار اقتصادی و تبلیغاتی، به صنعتی سودمحور تبدیل شده است. از تبلیغات کلینیکها در فضای مجازی گرفته تا همکاری با برندهای مکمل، همه نشانههای تجاری شدن پزشکی هستند.
وقتی ویزیت پزشک به فرصتی برای تبلیغ دارو یا مکمل خاص تبدیل میشود، دیگر درمان معنا ندارد. این روند خطرناک، سلامت جامعه را از مسیر علمی خارج کرده و به عرصهای برای رقابت تجاری تبدیل کرده است.
پزشکان و بازاریابی دارو؛ حلقه پنهان در زنجیره سود
در بسیاری از موارد، پزشکان ناآگاهانه وارد بازی شرکتهای دارویی میشوند. این شرکتها با برگزاری همایشهای علمی، ارائه نمونه رایگان یا دعوت به سفرهای خارجی، بهصورت غیرمستقیم رفتار نسخهنویسی پزشکان را هدایت میکنند.
برخی پزشکان هم عمداً از این سازوکار سود میبرند و به بازوی بازاریابی شرکتها تبدیل میشوند. در نتیجه، دارویی که بیمار دریافت میکند، نه بر اساس بهترین گزینه درمانی، بلکه بر اساس سیاستهای فروش شرکتها انتخاب شده است.
پیامدهای اخلاقی و اجتماعی این روند
وقتی پزشک از درمانگر به بازاریاب تبدیل میشود، همه نظام سلامت آسیب میبیند. بیمار دیگر به نسخه اعتماد ندارد، پزشکان متعهد تحت فشار بیاعتمادی عمومی قرار میگیرند و سلامت مردم به کالایی برای سودجویی تبدیل میشود.
این وضعیت، نهتنها خطرناک بلکه غیرقابل توجیه است. اخلاق پزشکی ایجاب میکند که هر نسخه، نتیجه تشخیص علمی و وجدان حرفهای باشد، نه ابزار کسب درآمد.
تادنا هلث؛ صدای آگاهی در برابر تجاری شدن درمان
تادنا هلث وظیفه خود میداند که مردم را نسبت به این روند نگرانکننده آگاه کند. ما معتقدیم که درمان واقعی از آگاهی شروع میشود، نه از تبلیغ و ترس.
هدف ما حمله به پزشکان نیست، بلکه یادآوری این حقیقت است که در میان فشار تبلیغات و سودجوییها، هنوز پزشکانی هستند که به اصول انسانی پایبندند. اما برای بازگرداندن اعتماد عمومی، باید درباره این تخلفات و رفتارهای سودمحور با شفافیت صحبت کرد.
جمعبندی؛ درمان نباید تجارت شود
پزشک، بازاریاب نیست. رسالت او درمان است، نه فروش. اگر نظام پزشکی به مسیر تبلیغ و سود وابسته شود، دیگر نمیتواند به مردم خدمت کند.
تادنا هلث با انتشار آگاهی و نقد سازنده، تلاش میکند صدای وجدان جامعه پزشکی باشد؛ یادآوری کند که سلامت، کالا نیست — تعهد است.





